بازتعریف قدرت در خاورمیانه ؟ | ایران در دو راهی تاریخی؛ نقشآفرینی در نظم جدید یا جنگ و انزوا؟

رویداد۲۴| سه هفته پرآشوب در خاورمیانه کافی بود تا صحنه سیاسی و امنیتی منطقه وارد مرحلهای تازه شود؛ مرحلهای که به تعبیر احمد زیدآبادی، «پیمانه سرریز شده است». دیگر نه تنها ظرفیت جنگ و خونریزی به مرز انفجار رسیده، بلکه به نظر میرسد جهتگیری کل خاورمیانه در حال بازتعریف است؛ نظمی تازه که جای نظم قدیم را میگیرد و ایران، خواهناخواه، در مرکز این معادله قرار گرفته است.
خاورمیانه در آستانه بازترسیم مرزهای قدرت
تحولات اخیر در غزه، لبنان و عراق، نشانههایی از تغییرات عمیق در توازن قدرت منطقهای دارد. کشورهای عربی که تا چندی پیش درگیر منازعات داخلی یا رقابتهای نیابتی بودند، اکنون بهدنبال حفظ ثبات از طریق نوعی نظم جدید هستند؛ نظمی که احتمالاً با میانجیگری قدرتهای جهانی و منطقهای — از آمریکا و اروپا گرفته تا ترکیه و عربستان — طراحی میشود.
در چنین شرایطی، نگاه بازیگران بینالمللی بیش از هر زمان دیگر به ایران دوخته شده است؛ کشوری که طی دو دهه گذشته هم در قلب بحرانهای خاورمیانه حضور فعال داشته و هم در مرکز جدالهای هستهای و تحریمی قرار گرفته است.
فشارها نه برای تغییر رژیم، بلکه برای تغییر مسیر
بهگفته زیدآبادی، فشارهای آتی بر ایران «برای تغییر رژیم و جنگ دوباره نخواهد بود، بلکه برای واداشتن جمهوری اسلامی به انطباق سیاستهایش با نظم جدید» است.
این ارزیابی با واقعیتهای میدانی نیز همخوانی دارد. در واشنگتن و بروکسل، برخلاف دورههای پیش، دیگر نشانی از پروژه تغییر رژیم دیده نمیشود. در عوض، هدف، مهار رفتار منطقهای ایران و واداشتن آن به پذیرش نوعی همزیستی در چارچوب «نظم خاورمیانهای جدید» است؛ نظمی که با آتشبس در غزه و بازتعریف روابط اعراب با اسرائیل آغاز میشود و به تدریج به سایر پروندهها از جمله سوریه، یمن و لبنان تسری مییابد.
از تنشزدایی تا آزمون بزرگ دیپلماسی
دولت ایران از یکسو در مسیر «سیاست همسایگی» و تنشزدایی حرکت کرده است، اما از سوی دیگر با شبکهای از نیروهای مقاومت در منطقهای پیوندهای عمیقی دارد که به سختی قابل بازتعریف است.
سؤال اصلی این است که آیا تهران حاضر است بخشی از نفوذ خود را در منطقه واگذار کند تا در نظم جدید نقش جدیتری داشته باشد؟
در محافل سیاسی داخلی نیز این پرسش بهتدریج به دغدغه اصلی بدل شده است. برخی معتقدند ایران با ورود به گفتوگوهای منطقهای و احیای دیپلماسی اقتصادی میتواند جایگاه خود را تثبیت کند، در حالی که گروهی دیگر هشدار میدهند هر عقبنشینی میتواند به تضعیف موقعیت استراتژیک کشور بینجامد.
ایران و پارادوکس حضور و انزوا
واقعیت این است که ایران در دو دهه اخیر بیش از هر بازیگر دیگری در تحولات خاورمیانه نقش داشته است؛ اما در عین حال، در بسیاری از معادلات رسمی و ائتلافهای سیاسی، غایب بوده است. اکنون نیز همین پارادوکس در حال تکرار است: از یک سو، تهران بدون ایران نمیتوان از آینده منطقه سخن گفت، و از سوی دیگر، بدون تغییر رویکرد در برخی پروندهها، حضور رسمی ایران در نظم جدید ممکن نیست.
آیا جنگ دیگری در راه است؟
زیدآبادی در تحلیل خود مینویسد: «اگر فشارها جواب ندهد، آیا جنگی دوباره شروع خواهد شد؟ تردید اندکی در این باره وجود دارد.»
این جمله بهخوبی نشان میدهد که خطر برخورد مستقیم هرچند دور از ذهن، اما کاملاً منتفی نیست. در صورت شکست گفتوگوها، منطقه ممکن است دوباره وارد چرخهای از درگیریهای نیابتی یا حتی جنگ مستقیم شود. اگرچه که ترامپ مدعی است برنامه بعدی صلح با ایران است، اما واضح است که این ادعا بدون تمایل و اقدامات عملی آمریکا و ایران ممکن نخواهد بود.
سرنوشت جامعه ایرانی در میانه تحولات
در این میان، جامعه ایرانی با چشماندازی پیچیده و مبهم روبهروست. تحریمها، نوسان اقتصادی و بحران اعتماد عمومی، ظرفیت کشور را برای مواجهه با فشارهای جدید کاهش داده است. هر تصمیمی در حوزه سیاست خارجی، بازتابی مستقیم در زندگی روزمره مردم دارد؛ از قیمت ارز تا امید اجتماعی.
به همین دلیل، زیدآبادی هشدار میدهد که «دورانی از تحولات بسیار سخت و سرنوشتساز برای جامعه ایرانی آغاز شده است.»
آزمون بزرگ سیاست خارجی ایران
تحولات جاری خاورمیانه، صرفاً یک بحران دیگر نیست؛ بلکه بازتعریف نقشها و خطوط نفوذ در مقیاس کلان است. ایران در آستانه انتخابی تاریخی قرار دارد. یا با بهرهگیری از دیپلماسی هوشمندانه، در ساخت نظم جدید نقشآفرینی کند، یا در صورت مقاومت در برابر تغییر، با فشارهای فزایندهای مواجه شود که نهتنها معادلات منطقهای، بلکه ثبات داخلی را نیز تحتتأثیر قرار میدهد.
بهبیان دیگر، اگر «پیمانه سرریز شده»، ایران ناگزیر باید تصمیم بگیرد که در سمت آرامش این موج بایستد یا در برابر آن مقاومت کند؛ تصمیمی که شاید مسیر دهه آینده کشور را تعیین کند.



مهم فقط پر کردن خزانه ناپر شدنی خودشونه حالا با انزوا و جنگ و تحریم یا با صلح و گفتگو .... هر دو راه به یه هدف ختم میشه ...